در کوچههای محله که قدم میگذاری، به نظر میرسد زمان در این محله خیلی دیر میگذرد. انگار که زمان سالهاست در اینجا متوقف شده و خانهها هنوز به همان شکل ۵۰-۱۰۰سال پیش هستند. از محله رودکی یا پهنه رودکی حرف میزنیم؛ منطقهای در مرکز تهران که میتوان آن را یکی از قدیمیترین محلههای شهر تهران دانست. این محله که آثار و بناهای باارزش تاریخی و اماکن مهم فرهنگی نظیر تالار وحدت، تئاتر شهر، انجمن خوشنویسان و… را در خود جای داده است، با طرحی از طرف سازمان زیباسازی شهر تهران، قرار است به یک پلازا یا گذر فرهنگ و هنر تبدیل شود. عملیات اجرایی و مطالعاتی این طرح همزمان با یکدیگر در حال انجام است. به همین مناسبت گشتوگذاری در این محله تاریخی- فرهنگی و آشنایی با فضا و اماکن و حالوهوای این محل خالی از لطف نیست.
از کوچه اتفاق تا انجمن حکمت و فلسفه
گشتوگذار در محله رودکی را از کوچه اتفاق شروع میکنیم. از خیابان ولیعصر در امتداد ساختمان اصلی تئاتر شهر که در پارک دانشجو واقع شده، به سمت جنوب حرکت میکنیم و کمی پایینتر به کوچه اتفاق میرسیم که یکی از کوچههای معروف این محله است. به انتهای کوچه، درست در تقاطع خیابان شهید وارطان آراکلیان میرسیم که درِ پشتی انجمن حکمت و فلسفه توجه ما را به خودش جلب میکند. در چوبی که بین دیوارهای آجر سهسانتی جاخوش کرده است. انجمن حکمت و فلسفه ایران یا موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در مهرماه ۱۳۵۲ از سوی سیدحسین نصر و تشویق ریموند کلیبانسکی، رئیس وقت موسسه بینالمللی فلسفه در فرانسه، به منظور تامین نیازهای تحقیقاتی و پژوهشی کشور ایران در ارتباط با فلسفه، حکمت و دانشهای مربوط به آن پایهگذاری شده است. از دیگر اهداف این مجموعه به معرفی نوشتهها و پژوهشهای انجامشده در زمینه فلسفه و عرفان در ایرانِ پیش و پس از اسلام و برای آشنا ساختن ایرانیان با مکتبهای فکری فلسفه غربی و شرقی اشاره شده است. فعالیتهای انجمن بین سالهای ۵۷ تا ۶۱ متوقف شد، اما نهایتا در سال ۱۳۶۳ انجمن حکمت و فلسفه ایران و ۱۲ موسسه دیگر زیر نظر وزارت علوم و موسسه مطالعات فرهنگی (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی کنونی) قرار گرفت. در آذر ماه ۱۳۷۷ انجمن به طور رسمی ثبت شد و در سال ۸۰ به «موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران» تغییر نام داد.
خانههایی از گذشته
اگر وارد خیابان آراکلیان شوید و خیابان را به سمت جنوب ادامه دهید، درِ اصلی انجمن را خواهید دید و از پشت آن درِ ساختمان اصلی انجمن توجهتان را جلب خواهد کرد. ساختمانی را هم که از درِ پشتی به دلیل انبوه درختان و شاخ و برگ سبزشان که از دیوارهای کوتاه انجمن پایین ریخته بود، دیده نمیشد، خواهید دید. ساختمانی که توانسته از خیل عظیم مدرن شدن جان سالم به در ببرد و هنوز هم پابرجا و محکم با پنجرههای رنگی از دور توجه هر رهگذری را حتی برای چند ثانیه جلب میکند. البته باید گفت این ساختمان تنها ساختمانی با این سبک معماری بهجامانده از دورههای گذشته نیست. در همان محدوده خیابان آراکلیان چندین خانه با همین سبک به چشم میخورد.
خیابان آراکلیان را تا انتها به سمت پایین میرویم و به خیابان نوفل لوشاتو میرسیم. خیابان نوفل لوشاتو را به سمت شرق یعنی خیابان حافظ ادامه میدهیم. به بنبست زیبا میرسیم. همان بنبستی که عمارت نوفل لوشاتو در آن قرار دارد. خانه فرهنگی نوفل لوشاتو مربوط به دوره پهلوی اول است و در تهران، خیابان حافظ، خیابان نوفل لوشاتو واقع شده است. این بنا با شماره ۱۱۲۰۲ در تاریخ ۲۵ مهر سال ۱۳۸۳به عنوان یکی از آثار ملی به ثبت رسیده است. این تماشاخانه و سالن تئاتر نمایش خصوصی هماکنون میزبان گروههای مختلف هنری برای برگزاری تئاترهای مختلف است.
شهرزاد قصهگو
چند قدم جلوتر هم به پردیس تئاتر شهرزاد میرسیم. نام این مجموعه از «شهرزاد قصهگو»ی معروف، راوی داستان «هزارویک شب» اقتباس شده است. پردیس تئاتر شهرزاد نیز از سالنهای خصوصی نمایش در این محدوده است که دارای سه سالن نمایش با ظرفیت ۷۰۰ تماشاگر است. از صف طولانی رهگذران و کسانی که مقابل درِ سالن تجمع کردهاند، میتوان حدس زد که مورد استقبال خوبی از سوی مخاطبان قرار گرفته است. ساختمان این سالن نمایش که از تیر ماه ۹۶به عنوان سالن تئاتر مورد بهرهبرداری قرار گرفته، در گذشته به مدت ۵۰ سال متعلق به زایشگاه امید بوده و هماکنون یکی از اماکن فرهنگی مهم مستقر در محله رودکی است.
خیابان نوفل لوشاتو را به سمت حافظ ادامه میدهیم. همانجایی که درست سه سفارت واتیکان، ایتالیا و فرانسه جا خوش کردهاند. پرچم هر سه آنها در آسمان به اهتزار درآمده و از دور مشخص است.
قرارگیری سه سفارتخانه در مجاورت یکدیگر در این محدوده، علاوه بر ارزش فرهنگی که ساختمان هر سه این سفارتخانهها دارا هستند، ارزشی تاریخی نیز به این محدوده بخشیده است. ساختمانهای هر یک از این سفارتخانهها مشخصا به دوره پهلوی بازمیگردد و دارای باغهای بزرگ هستند که شاخوبرگ درختان انبوهش از پشت دیوارهایشان خودنمایی میکند و ساختمان اصلی سفارتخانه را که دارای نقش و نگار و ستونهای مختلف است، از چشمها مستور نگه میدارد.
نقطه عطفی در تاریخ معاصر خوشنویسی ایران
از سفارتخانهها و حالوهوای سیاسی این محدوده کمی دور میشویم. خیابان خارک را که درست مقابل دو سفارتخانه قرار دارد، بالا میرویم. به انجمن خوشنویسان درست روبهروی دانشگاه علوم قضایی و اداری میرسیم. این انجمن یکی از پرسابقهترین و یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین محافل هنری غیردولتی در تاریخ معاصر ایران بوده که طی بیش از ۶۰ سال به تربیت خوشنویسان و هنرمندان ایرانی پرداخته است. تاسیس انجمن خوشنویسان ایران را میتوان نقطه عطفی در تاریخ خوشنویسی معاصر ایران دانست. تاسیس این انجمن به عنوان یک باشگاه، محفل هنری و آموزشگاه منسجم روح تازهای در تن فرتوت خوشنویسی ایرانی دمید. این انجمن از سال ۱۳۲۹ با همت استادان سیدحسین میرخانی و علیاکبر کاوه، ابراهیم بوذری و سیدحسن میرخانی، با اهتمام دکتر مهدی بیانی، محقق و استاد دانشگاه، و چند نفر از عالیهمتان فرهنگخواه، با همکاری وزارت فرهنگ و هنر وقت تاسیس و راهاندازی شد و نام کلاسهای آزاد خوشنویسی زینتبخش آن شد. این نهاد اصیل و مردمی بنیادنامه رسمی خود را با نام انجمن خوشنویسان ایران در تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۳۴۶ اخذ و فعالیتهای درخشان و تاثیرگذار خود را پی گرفت.
کافهبازی در یکقدمی تالار رودکی
خیابان خارک را که کمی بالاتر برویم، به مرکز طب سنتی خارک میرسیم. ساختمان این مرکز حالوهوای لطیفی دارد، جوری که حوض و پنجرههای رنگیاش حتی از پشت نردههایی که دور آن کشیده شده هم نمای خوشایندی را رقم میزند. ساختمان این اثر هم مثل اکثر ساختمانهای همجوارش در این محله گویی سالهاست با همین شکل و شمایل به اینجا رسیده است.
به خیابان استاد شهریار میرسیم. همان خیابانی که تالار وحدت در آن بنا شده و ردیف درختان وسط خیابان و معماری و کالبد متفاوت آن، شمایلی متفاوت از سایر خیابانها به آن داده است. این محله دارای کافههایی است که روزانه محل تجمع افراد زیادی است. یکی از همانها کافه اپرا درست مقابل تالار وحدت است و در خیابان شهریار قرار دارد. این کافه و کافههای مجاور پاتوق دانشجویان و مخاطبان جوان حوزه فرهنگ و هنر است.
درست مقابل این کافه تالار وحدت قرار دارد. تالار وحدت که پیشتر تالار رودکی نام داشت، در تاریخ سوم آبان ۱۳۴۶ پایهگذاری شد. این تالار چندمنظوره برای اجرای نمایشهای باله، اپرا و کنسرتهای موسیقی ایرانی و اروپایی ساخته شد. یکی از مجهزترین و بزرگترین تالارهای اُپرا، موسیقی و تئاتر ایران است و به نام شاعر و نوازنده بزرگ ایرانی ابوعبدالله رودکی در سال ۱۳۴۶ افتتاح گردید و نخستین سالن مخصوص اپرا و کنسرتهای بزرگ است. ساخت این بنا ۱۰ سال به طول انجامید. معمار این بنا اوژن آفتاندلیانس بوده و بر اساس مدل اپراهال وین ساخته شده است. زیربنای تالار وحدت بالغ بر ۱۵۰۰۰ مترمربع است و مساحت کل ساختمان در هفت طبقه و زیرزمینها به ۲۱۰۰۰ متر مربع میرسد. تالار وحدت در حاشیه خیابان حافظ در بلوار شهریار واقع شده است. این مجموعه در غرب تا خیابان خارک ادامه مییابد، سردر ورودی این مجموعه که در بلوار شهریار است، در سال ۱۳۸۱ طراحی شده.
خیابانهای آرام
خیابان استاد شهریار را به سمت خیابان ولیعصر جلو میرویم که به خیابان هانری کوربن میرسیم. هانری کوربن (متوفی به سال ۱۹۷۸ در ۷۵ سالگی) فیلسوف، اسلامشناس و شیعهشناس فرانسوی بود که نیمی از عمر خود را در خاورمیانه و ایران سپری کرد. کوربن گرچه هنگام تولد پروتستان بود، با سنت کاتولیک پرورش یافت. او استاد فلسفه دانشگاه تهران و نیز استاد «انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه ایران» بوده است. در خصوص مذهب وی اختلاف نظر وجود دارد. وی گرایش ایمانی به تشیع داشت و معتقد به امام زمان بود. این خیابان هم درست همان آجرها و همان درختان انبوه سربهفلککشیده را دارد و مملو از خانههای قدیمی با شکل و شمایلی نوستالژیک است.
خیابان استاد شهریار را تا انتها ادامه میدهیم و به خیابان رازی میرسید. از انتهای خیابان پارک دانشجو را میبینید. سفارت ارمنستان هم درست در تقاطع رازی و شهریار قرار دارد. از کنار یکی از مراکز آموزشی موسیقی واقع در همین خیابان میگذریم و به آجرهای سفارت ارمنستان میرسیم. یک طرف خیابان سفارت ارمنستان و طرف دیگر هم پارک دانشجو و تئاتر شهر است. سفارت ارمنستان را رد میکنیم.
ایستگاه آخر
به یکی از خانههای این محل میرسیم که به نظر متروکه میآید. خانهای قدیمی درست شبیه همه خانههای این محل. اما این خانه انگار پیرتر از سایر همسایگانش است. بعضی از این خانهها روایات جالبی بین ساکنان دارند، از جمله همین خانه. خانهای که بعید به نظر میرسد از سیستم هوشمند برخوردار باشد و یک لامپ معمولی بالای درِ آن آویزان است، اما بارها دیده شده با عبور عابران تمام لامپهای خانه روشن میشود. البته اینها تنها داستانهای عامی است که بین اهالی محل ردوبدل میشود.
به کوچه حسین پرتوی میرسیم. حسین پرتوی (۱۳۲۱ در اردبیل و متوفی در سال ۱۳۹۳) عکاس معروف عکس ورود امام خمینی به فرودگاه مهرآباد بود. وارد کوچهای که به نام این عکاس معروف انقلاب نامگذاری شده، میشویم. از دور که سر کوچه ایستادهایم، تابلوی چند کافه را درست پشت سر هم در این کوچه میبینیم. این کوچه هم به عنوان ایستگاه آخر میتواند محل استراحت و خستگی در کردن تهرانگردها باشد؛ کوچهای که میتوان چند ساعتی در کافههایش نشست و از بهترین کنسرتها و تئاترهای روز حرف زد و گذشته را بو کشید.