ماجرای فراشباشی‌ها و سبیل‌های از بناگوش در رفته

1021
عکس تزئینی

 

از شغل فراشباشی و مسئولیتی که در تهران قدیم داشتند چه می‌دانید؟

بیشتر فراشباشی‌ ها پشت آب‌انبار سید ولی ساکن بودند؛ همانجایی که بعدها به کوچه فراشباشی معروف شد. شمال کوچه فراشباشی، آب‌انبار سید ولی، شرقش بازار مسجد ترک‌ها و غرب آن بازار پاچنار بود. فراشباشی‌ ها در تهران قبل از گزمه‌ها و شبگردهای زمان مشروطه انتظامات شهر و رتق و فتق امور را برعهده داشتند. فراشباشی‌ها هر‌کاری می‌خواستند می‌توانستند انجام دهند و صاحب اختیارهای مطلق بودند. کافی بود یک فراشباشی به کسی وصله‌ای بچسباند و او را متهم کند، مثلاً تهمت بی‌دینی یا مخالفت با سلطنت.

 

در این صورت کار آن شخص تمام و به قول معروف از هستی ساقط بود. ظاهر و چهره‌ای ترسناک و کریه ویژگی فراشباشی‌ها و به عبارتی از لوازم کارشان بود. جعفر شهری در کتاب طهران قدیم آورده است: «باطنی پلیدتر از ظاهر همراه با خیانت ذات و خشونت طبع و برخوردی آمیخته با غیظ و غضب داشتند. آنها از میان اراذل و اشرار و بدسابقه‌ترین و بی‌اصل و نسب‌ترین مردم انتخاب می‌شدند.» فراشباشی‌ها معمولاً کلاهشان نمدی با پوستی بلند بود و از جلو پیشانی به سر می‌گذاشتند. نشان شیر وخورشید هم زینت‌بخش کلاهشان بود.

 

موهای ژولیده‌شان را از ۲طرف کلاه بیرون می‌گذاشتند. سبیل‌های آویخته‌شان تا زیر چانه می‌آمد یا از ۲طرف برافراشته و تابیده بود و تا نزدیک گوش‌ها می‌آمد. ابروانی گره کرده و چشمانی سرخ و غضبناک داشتند. لباس فراشباشی‌ها شبیه لباس مردم عادی از قبا و لباده بود. فقط به جای بستن شال به کمر، کمربند می‌بستند و خنجر به کمر داشتند. چوب دستشان هم ترکه آلبالو یا عناب بود. فراشباشی‌ها با این شکل و شمایل می‌خواستند آرامش و امنیت را در شهر تهران برقرار کنند.

افزودن دیدگاه