بیمارستان در گذر تاریخ ایران، خانه یا ساختمانی بوده که حکومتها و افراد نیکوکار در پارهای شهرها و منطقهها به منظور درمان مردم میساختند. پزشکان در این مکانها از حکومتها، نیکوکاران و گاه بیماران در برابر درمان پول میگرفتند. درمان بیماران در مکانهای ویژه پیشینهای دراز دارد.
برای نمونه عضدالدوله از امیران نیرومند آل بویه در سده چهارم هجری بیمارستانی پرآوازه به نام «عضدی» ساخت. در دوره حکومت جانشینان تیمور بر ایران دارالشفاهایی چون «دارالشفای ملکت آغا» و «دارالشفای مشهد» بنیان گذارده شدند. دارالشفای مشهد در دورههای بعد به ویژه در زمان قاجارها مورد توجه قرار گرفت. حاجی میرزا موسی خان برادر قائممقام فراهانی در اواخر دوره فتحعلی شاه قاجار به نیابت تولیت آستان قدس رضوی رسید و با رسیدگی به امور دارالشفا و وقفیات آن، رونق آن را بازگرداند.
با وجود ناکامیهای نظامی ایران در این دوره، به سبب رویارویی با پیشرفتهای ملتها و دولتهای غربی، نوسازی در زمینههای گوناگون از جمله درمان و پزشکی درون حاکمیت قاجارها ظهور کرد. آنان در نتیجه رویارویی با دنیای پیرامون ایران و آگاهی از پیشرفتهای غرب در زمینه پزشکی کوشیدند نهادهایی نوین در این زمینه در کشور پدید آورده و گسترش دهند؛ بیمارستانهای نوین اینچنین در ایران برپا شدند.
ایرانیان در این دوره از راههایی همچون فرستادن دانشجویان به فرنگ برای آموختن پزشکی، حضور کارگزاران و ماموران دولتهای اروپایی و مسیونرهای مذهبی در ایران و سرانجام در پی سفرهای شاهان قاجار به فرنگ، با پیشرفتهای پزشکی نوین آشنا شدند. خدمات درمانی با نامهایی چون «مریضخانه» و «خستهخانه» با امکانات نوین رفتهرفته پدیدار شده و گسترش یافتند.
نیاز حکومت و جامعه به نوسازی مریضخانهها و بیمارستانسازی در دوره قاجار با توجه به دگرگونیهای بنیادین علوم و فنون در جهان مورد توجه قرار گرفت؛ سندی برجایمانده از این دوره با امضای کامران میرزا چنین پدیدهای را گواهی میدهد «برای رعایت و اعانت مستحقین ایل جلیل و تاسیس مدارس و ایجاد مریضخانه و شرکت در امور خیریه و غیره متعهد هستیم که به موجب نظامنامهها که در امنیت موسسه تهیه و به اکثریت تصویب شده عمل نماییم». ایجاد نهاد مریضخانه با هدف ارایه خدمات به ویژه در جایگاه یک کار نیکو بنابراین مورد توجه قرار گرفت. از اوایل دوره قاجار تا تشکیل دارالفنون هرچند دانشجویانی برای فراگیری پزشکی نوین به اروپا رفته و به کشور بازگشتند اما در وضع پزشکی و درمان دگرگونی چشمگیری به دست نیامد.
در این برهه از بیمارستانهای نوین خبری نبود و بیماران سرپایی و بیشتر در خانههایشان درمان میشدند. طب سنتی نه تنها در روستاها و میان ایلات، حتی در شهرها نیز رواج داشت. کسانی چون زنان سالمند در منطقههای روستایی و عشایری با بهرهگیری از پارهای گیاهان دارویی، به کارهای درمانی و مامایی میرسیدند. کسانی چون دلاکان نیز گاه پارهای جراحیهای سطحی را انجام میدادند.
مریضخانههایی نیز البته به مداوای مردم مشغول بودند؛ دارالشفای تهران در دوران حکومت فتحعلی شاه همچنان وجود داشت و برپا بود، هرچند به روایت حسن تاجبخش در نوشتار «تاریخ بیمارستانهای ایران: از آغاز تا عصر حاضر» مشخص نیست آن را فتحعلی شاه ساخته یا از بناهای دوره صفوی بوده است. انوشیروان میرزا ضیاءالدوله، نوه عباس میرزا شاهزاده قاجاری نیز همین زمان بیمارستانی در سمنان ساخت.
همچنین هیاتی همراه ژنرال گاردان فرانسوی در زمان فتحعلیشاه قاجار به ایران آمد که پزشک همراه آنان در تهران به سال ١٢٢٢ قمری درمانگاهی پایه گذارد. مردم به این درمانگاه توجه نشان دادند و این نهاد نوپا در زمینه پزشکی نوین در گسترش طب جدید تاثیر بسیار گذاشت. این پزشک فرانسوی حتی توانست چندین کودک را در تهران آبله بکوبد. نوسازی در این زمینه به ویژه پایهگذاری تاسیسات جدید تمدنی و ساخت مریضخانههای مدرن به سبک اروپایی در ایران، پس از برآمدن ناصرالدین شاه قاجار گسترشی بیشتر یافت.
پیدایش واقعی طب نوین را در ایران باید از زمان صدارت عظمای میرزا تقی خان امیرکبیر دانست؛ او به بنیانگذاری دارالفنون همت گماشت و معلمانی از کشور اتریش برای آموزش به ایران آمدند. پزشکی، جراحی و داروسازی به سبک نوین در ایران از این زمان آغاز شد.
ناصرالدین شاه پس از مسافرت به اروپا و آگاهی از امکانات ارتشهای آنجا برآن شد در تهران یک بیمارستان نظامی پایه گذارد. اعتمادالسلطنه، تاریخنگار و کارگزار حکومتی در کتاب «المآثر و الآثار: چهل سال پادشاهی ایران در عصر ناصرالدین شاه» درباره این بیمارستان نظامی نوشته است «مریضخانه و بیمارستان در دارالخلافه تهران در سنه ١٢۶٨ ه.ق سال پنجم از جلوس همایون بود. این بنا، مریضخانهی نظامی و در بیرون دروازه دولت واقع بوده و جنبهی عمومی نداشته است». دکتر ادوارد پولاک، استاد اتریشی دارالفنون نیز در کتاب «سفرنامه پولاک: ایران و ایرانیان» چنین روایت کرده است «تعداد اندکی طبیب خاص نظام وجود دارد که به آنان حکیم فوج میگویند. قسمتی از آنان به صورت دائم و قسمتی دیگر به طور موقت و آن هم برای یک دورهی ماموریت معین در اختیار فوج گذارده میشوند».
آنگونه که روزنامه وقایع اتفاقیه در شماره ٩٨ به سال ١٢۶٩ قمری گزارش داده است، دانشجویان طب دارالفنون نیز در این بیمارستان افزون بر درمان نظامیان، آموزش عملی میدیدند. این مرکز هرچند پس از زمانی تعطیل شد اما نخستین بیمارستان جدید برشمرده میشود که ایرانیان در دوره قاجار به سبک نوین بنیان گذاردند. بنابر گزارش روزنامه مجلس به تاریخ ٢٩ ذیالقعده ١٣٢۵ قمری، ناصرالدین شاه همچنین به سال ١٢٩٠ قمری به مشیرالدوله صدراعظم و علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه دستور داد بیمارستانی برای بهرهگیری همگان راه اندازند. این بیمارستان بعدها به مریضخانه دولتی آوازه یافت. ٢٢٣٨ بیمار در سال نخست فعالیت در آنجا معالجه شدند. مریضخانه دولتی رفتهرفته و با گذر زمان با نام بیمارستان سینا گسترش یافت. پزشکان و کارکنان این بیمارستان بیماران تنگدست و نیازمند را رایگان درمان میکردند و جز بیماران ثروتمند، از ضعیفان و مسکینان برای دارو و درمان پول نمیگرفتند.
بودجهها و هزینههای این بیمارستان از راههای گوناگون مانند درآمد معدن فیروزه نیشابور و درآمد تلگرافخانه تامین میشد. حتی کنسرتی به سال ١٣١٧ قمری در بیمارستان سینا برپا شد که درآمد آن را برای ساخت یک اتاق جراحی، تهیه وسایل پرستاری و ابزار و آلات پزشکی هزینه کردند. بسیاری از وزیران، اعیان و اشراف ایرانی نیز همراستای شاهان قاجار به ویژه ناصرالدین شاه برای ساختوساز بیمارستان های مدرن در پایتخت کارهایی انجام داده، مریضخانههایی راه انداختند. میرزا حسین خان سپهسالار، صدراعظم اصلاحطلب دوره قاجار از نخستین ایرانیانی به شمار میآید که در کنار مدرسه، بیمارستانی نوین بنیان گذارد. یحیی خان مشیرالدوله، برادر او، پس از مرگاش کارهای آن وزیر خوشنام را تکمیل کرد.
اعتمادالسلطنه درباره کارهای سپهسالار مینویسد «تاسیس و بنیاد و انشاء ابوابالبر مرحوم میرزا حسین خان قزوینی سپهسالار اعظم قدس سره در دارالخلافه ناصری که مشتمل است بر جامعی کبیر و مقصور خطیر و مدرسه بدیع با صحنی وسیع و طبقات و مجرات و مأذن و منارات و مکتب و مخزن مریضخانه و حمام و سایر لواحق و ضمایم در نهایت امتیاز و استحکام». این بنا گویا به گونه مجموعهای بزرگ از مسجد، مدرسه و مریضخانه بوده است. وجیهالله میرزا از شاهزادگان قاجار که در سفر نخست ناصرالدین شاه به فرنگ همراه او بود، در مِلک شخصیاش به نام یوسفآباد بیمارستانی ساخت که بعدها به بیمارستان ۵٠١ ارتش شاهنشاهی آوازه یافت. میرزا عیسی وزیر، در جریان وبای سال ١٣١٠ قمری بیمار شد و در بستر مرگ به شیخ هادی نجمآبادی وصیت کرد با پول او مریضخانهای بسازد. پس از مرگ میرزا عیسی چون تقسیم و گردآوری میراث وی زمان برد، شیخ هادی بیآن پولی از او در دست داشته باشد شخصا بیمارستانی در محله حسنآباد تهران ساخت که به بیمارستان وزیری یا حاج شیخ هادی نامبُردار شد.
این بیمارستان بعدها به مدرسه عالی طب تهران وابسته شد و پس از مدتی تعطیلی دوباره فعالیت کرد. خدماترسانی پزشکی و درمان در این دوره، افزون بر تهران در پارهای شهرهای دیگر نیز انجام میشد، مثلا میرزا جعفر خان مشیرالدوله در مشهد، دارالشفای پیشین را که کنار مسجد جامع گوهرشاد بود و جایگاهی مناسب نداشت، تعطیل کرد و بیمارستانی مجهز در بالاخیابان پایه گذارد. بخش مردان در آن بیمارستان از زنان جدا بود و اتاقهایی جداگانه برای بیماریهای واگیردار داشت.
فرزند میرزا جعفرخان مشیرالدوله، ساختمان بیمارستان را تکمیل کرد. این نهاد پزشکی در عصر جدید نخستین بیمارستانی بود که بخش ویژه زنان داشت. در کنار بیمارستانهایی که ایرانیان به شیوه نوین مدرن بنیان گذاردند، نمایندگان دولتهای اروپایی و امریکایی به ویژه گروههای مسیونر مذهبی نیز در سراسر ایران بیمارستانهایی راه انداختند. از جمله آنها به بیمارستان روسها در رشت، بیمارستانها و درمانگاهها هیاتهای مذهبی انگلیس در تهران و دیگر شهرها چون اصفهان، یزد، کرمان و شیراز میتوان اشاره کرد. هیاتهای مذهبی امریکایی بیمارستانهایی در تهران و ارومیه داشتند و لازاریستهای فرانسوی نیز درمانگاههایی در پارهای منطقههای ایران راه انداختند.
از رخداد انقلاب مشروطیت تا برآمدن پهلوی اول هرچند فراز و نشیب سیاسی و امنیتی، روند نوسازی را کموبیش متاثر ساخت اما نوسازی در بخش درمان ادامه یافت و بسیاری از نیکوکاران بیمارستانهای و مرکزهایی درمانی پایه گذاردند. زیور یحیاییان همسر سوم میرزا حسین خان معتمدالملک (یحیاییان) در سال ١٣٢٣ قمری باغ و عمارت به ارثرسیده از همسر را در مرکز تهران برای ساخت بیمارستان وقف کرد. این بیمارستان امروزه شفایحیاییان نام دارد. دکتر امیرخان امیراعلم، پزشک سرشناس و از بنیانگذاران شیر و خورشیدی ایران نیز با بهرهگیری از درآمدهای و داراییهای شخصی، قورخانه کهنه را به یاری برادرش غلامحسین خان اعلم به گونه بیمارستانی آبرومند درآورد و آنجا را به نام احمد شاه قاجار بیمارستان نظامی احمدیه نامید. این بیمارستان به سال ١٣٣٢ قمری گشایش یافت. بیماران در آنجا رایگان درمان میشدند، حتی افراد بیبضاعت داروی رایگان میگرفتند. امیراعلم در سال ١٣٣۴ قمری در پیشنهادی به وزارت معارف و اوقاف، لزوم تاسیس مریضخانه نسوان را نیز یادآور شد؛ دولت در پی آن پیشنهاد تصویب کرد یکی از عمارتهای دولتی به آن کار اختصاص یابد. در همان سال نیز برای استخدام دو نفر قابله از فرانسه، پیشنهادی به دولت تقدیم شد اما سرانجام نیافت و مادام فراسکینا که دارای دیپلم قابلگی و ساکن تهران بود برای اداره درمانگاه و تدریس به کارگرفته شد.
جشنی در مجلس در زمان گشایش مریضخانه نسوان برپا شد که بیشتر وزیران، رجال و محترمان در آن شرکت و مبلغی کمک کردند. شعبه چشمپزشکی نیز در این مریضخانه در همین هنگام گشایش یافت. زنان نیازمند و بیبضاعت در این بیمارستان نیز رایگان درمان میشدند. نامهای از وزارت معارف به بیمارستان نسوان برجای مانده است که معالجه یک زن بیبضاعت را گواهی میدهد «از وزارت جلیله معارف … زینت خانم صبیه آقای صفاءالسلطنه و محتاج به معالجه هست چون استطاعت ادای مخارج معالجه را ندارد، متمنی است مقرر فرمایند در مریضخانه دولتی نسوان با اطاق و پرستار مخصوص مشارالیها را پذیرای و با کمال وقت معالجه نمایند». زنان نیکوکار این دوره نیز همراستای تصمیمگیریهای مجلس و اعانههای نیکوکاران برای بنیانگذاری و تقویت مرکزهای درمانی، به ساخت بیمارستان روی آوردند.
ملکتاج خانم نامبُردار به نجمالسلطنه، از نوادگان عباس میرزا و مادر محمد مصدق، بیمارستان نجمیه را در ١٣٠۴ خورشیدی پایه گذارد و وقف کرد. این بیمارستان آنگونه که در وقفنامه آمده، در آغاز کار، حیاط، آشپزخانه، رختشورخانه، حیات خلوت و کاروانسرا داشته است. برخی منابع تاریخی همچون روزنامه حبل المتین و پارهای پژوهشها در این دوره از بیمارستانهایی به نامهای همت و صحت در تهران یاد کردهاند. از بیمارستانهایی که در دوره مشروطه تا برآمدن پهلوی اول به کوشش ایرانیان نیکوکار و دوراندیش پدیدار شدند، به آقاسیدعلی رشت، نوریه کرمان، سهامیه قم و حیدریه شیراز میتوان اشاره کرد.
ایرانیان نواندیش و نیکخواه همچنین با وقف داراییها، زمینها و باغهای خود در تاریخ معاصر این سرزمین برای گسترش پزشکی و درمان نوین بسیار کوشیدند. کارهای این پیشآهنگان، مقدمهای برای پیشرفتهای درمانی و پزشکی کنونی ایران به شمار میآید.