گنبد یکی از عناصر معماری ایرانی است؛ عنصری زیبا و منحصر به فرد در دنیا. این عنصر اغلب برای اماکن مذهبی استفاده شده است و قبور امامزادگان. برای همین اگر کسی برای مقبره شخصی خود هم از این عنصر استفاده کند، مردم گمان میبرند جای مقدسی است.؛ مانند بقعه «سر قبر آقا» که در ضلع جنوبی چهارراه مولوی، انتهای خیابان شهید مصطفی خمینی قرار دارد و بعضی از مردم به اشتباه گمان میکنند امامزادهای در آن دفن است.بقعه گنبدی زیبا و خاص و فیروزهای دارد و جزو یکی از مکانهای شاخص محله مولوی است.
بنا معماری زیبایی دارد و آذین بسته به هنر آینهکاری. اما بهدلیل شخصی بودن ملک مردم اجازه ورود به آن را ندارند و آرامگاه خانوادگی است. همین خانوادگی بودن آرامگاه نشان میدهد این بارگاه نباید مربوط به شخص مقدسی باشد.
این بقعه در اصل مربوط به یک روحانی درباری است. نصرالله حدادی در «طهران قدیم» در توضیح عکسی قدیمی از سرقبرآقا که الاغهایی با بار علوفه از جلو آن در حال گذر هستند، مینویسد: «پس از شکستهای پیاپی ایران در روزگار فتحعلی شاه قاجار و با از دست رفتن بخش اعظمی از خاک ایران در شمال کشور و انعقاد عهدنامههای گلستان و ترکمنچای پادشاه عوامفریب قاجار، با ساختن مسجد سلطانی، چنین وانمود میکرد که «اسلامپناه» است و برای کامل کردن فریب عمومی» …
علمای کشور از هر طرف عازم تهران شدند، تا به شاه تسلیت گویند. در رأس آنان حاج میرمحمدحسین سلطانالعلما، امامجمعه اصفهان به تهران آمد که این سمت از دوره صفوی در خاندان او موروثی بود. در میان همراهان وی سیدجوان ۲۲سالهای به نام میرسیدابوالقاسم (متولد ۱۲۱۵ق) بود که در میان علمای اصفهان نفوذ و نسبتی هم با سلطانالعلما داشت.
عموی این جوان آقا میرمحمدمهدی امامجمعه تهران بود. وقتی علما به حضور شاه رسیدند، این سیدخوشسیما مورد توجه فتحعلیشاه قرار گرفته و از اصل و نسب او پرسش نمود. بعد دستور داد که چون امامجمعه تهران را پسری نیست، بهتر آن است که او را به فرزندی قبول کند و به نیابت خویش برای اقامه نمازجماعت و جمعه برگزیند. میرابوالقاسم همیشه در دوره فتحعلیشاه مورد توجه بود و پس از مرگ آقا محمدحسین (۱۲ربیعالثانی ۱۲۶۳) امامجمعه تهران شد. محمدشاه هم به او توجه میکرد و یکبار عصای مرصع به او داد. میرسیدابوالقاسم امامجمعه تهران در ۵۶سالگی در سال ۱۲۷۱قمری فوت کرد. او را در جنوب تهران در قبرستان وسیعی دفن کردند که تا چال سیلابی و بازار پالاندوزها و غیره ادامه داشت.
پسرش حاج سیدزینالعابدین امامجمعه تهران مقبره مجللی بر مزار پدر ساخت که کمکم به سرقبرآقا معروف شد. (حجت بلاغی، تاریخ تهران، ج دوم، ص ۳۹). در محوطه حیاط سرقبرآقا علیاکبر ناظمالاطبا و پسرش سعید نفیسی هم مدفون هستند. دو میدان مالفروشها و علافها(علوفهفروشها) در جوار این میدان و در نزدیکی دروازه حضرت عبدالعظیم عتیق و در بازار حضرتی قرار داشتند و یک محوطه وسیع نیز مختص پالاندوزها بود.
تصویر، الاغهای حامل کاه در داخل توبرهها را در روزگار قاجار نشان میدهد. باغها و اطراف قبرستان چهارده معصوم(ع) که به محوطه سرقبرآقا منتهی میشد، امروز تبدیل به اماکن تجاری و مسکونی شده و محوطه اصلی، تقریباً به همان شکل، باقی مانده است.»
با این اوصاف تاریخ ساخت بنای سر قبر آقا سال ۱۲۷۱قمری است و زمانی که میرزا ابوالقاسم امامجمعه تهران فوت میکند. روی کتیبه دور گنبد، قسمتی از آیه ۳۵سوره نور بهدست استاد محمد و استاد علیاکبر کار شده است.
همچنین طرح کلی بقعه به شکل بناهای چهار ایوانی و آینهکاری، گچبری، گچکاری و رنگآمیزی زمینه بوده و طرحها سنگ حجاری شده و کاشیکاریهایش در تهران منحصربهفرد است.
گرچه این بنا، امامزاده نیست اما بهدلیل زیبایی گنبد و ماندگاری بنا طی این سالها، بخشی از هویت محله شده و بعد از خود محله مولوی، بدون شک «سرقبرآقا» از نخستین مکانهای این محله است که به ذهن میرسد.
شهرزاد آزرم