«اگر به سوابق روحی و اخلاقی مردم آن زمان [یک سده پیش] رجوع کنیم خواهیم دید که اگر نیمی از جمعیت فاقد خانه شخصی بودهاند، نه به جهت عدماستطاعت تهیه آن بلکه از جهت فراوانی خانه و اتاق اجارهای بوده و نیمی از آن نصفه که خانهبهدوشی (درویش هر کجا که شب آید سرای اوست) را ترجیح میدادهاند، چه، تهیه مسکن برای هر کس به همان اندازه سهل و آسان بوده که کسی بخواهد جهت خود تهیه کفش و لباس بکند».
این روایت جعفر شهری- نگارنده تاریخ و فرهنگ مردم تهران قدیم- در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم» ما را به روزگاری «نزدیک» در تاریخ معاصر ایران میبرد که البته خیلی «دور» به نظر میآید؛ زمانهای که «اجارهنشینی» به «خوشنشینی» معنا مییافت و میان مالک و مستاجر «آدابی خوش» و «پیوندی نیک» برپا بود؛ روزگاری که هنوز از «ستیز اجتماعی» در جامعه ایران خبری نبود؛ همان جنگی که منوچهر ستوده ۷۰سال پیش بر فراز دامنههای توچال بدان اندیشیده و در مقدمه جلد نخست کتاب «جغرافیای تاریخی شمیران» از آن یاد کرده است؛ «اواخر بهار سال ١٣٢۵ شمسی که روزهای تعطیل به دامنههای رشته توچال برای گردش و هواخوری میرفتم، تصمیم گرفتم نامهای چراگاهها، درهها، کوهها، بندها و چشمههای دامنه توچال را گردآوری کنم. هنوز ۴-۳ یورد گوسفندسرا در دامنههای جنوبی رشته توچال باقی مانده بود. هنوز دوغ و ماستی در سر چادرهای ایشان پیدا میشد. هنوز افراد عادی، دستودلباز بودند و میتوانسـتند سر ظهر از ۴-۳ نفر از راهرسیده پذیرایی کنند. هنوز جنگ شهری و دهاتی و ارباب و رعیت و کارفرما و کارگر و مرد و زن و پدر و پسر و مالک و مستاجر و… شروع نشده بود. هنوز صفا و وفا را از دهنشینان نگرفته بودند و در هر گذر ده که میگذشتیم سلام و علیکی شنیده میشد.»
روزگار خوش خوشنشینی
پدیده اجاره و اجارهنشینی یا به روایت قدیم، «کرایهنشینی»، در تاریخ ایران بهویژه سدههای متاخر همواره وجود داشته است. این پدیده با رشد شهرنشینی پیوندی مستقیم دارد، از اینرو پیشینه آن را در گذشتهای میتوان جست که شهرها شکل گرفته و گسترش یافتهاند. لاغری و کمرنگی سبک تاریخنگاری اجتماعی در ایران نمیگذارد آگاهی مناسبی از پیشینه اجارهنشینی در سدههای دور تاریخ این سرزمین بهدست آوریم اما از روزگار قاجار، بهدلیل رویکرد تاریخنگاران ایرانی به جنبههای زیست اجتماعی مردم و جامعه، همچنین رویآوری بیشتر جهانگردان به سرزمین ایران و نگاشتن سفرنامههای گوناگون، در کنار ماندگاری پارهای سندهای تاریخی از زندگی مردم در آن روزگار، میتوانیم آگاهیهایی جالب درباره پدیده اجارهنشینی در جامعه ایران و مناسبات میان مالک و مستاجر بیابیم. اجارهنشینی در دوره قاجار، یکی از سنتها و روشهای زندگی شهری بوده است. بر پایه مستندات کتاب «آمار دارالخلافه تهران؛ اسنادی از تاریخ اجتماعی تهران در عصر قاجار»، نوشته سیروس سعدوندیان و منصوره اتحادیه (نظاممافی) که آمار کلی پایتخت را در سالهای ١٢۶٩، ١٢٨۶ و ١٣١٧ قمری دربرمیگیرد، درمییابیم که شمار صاحبخانهها و کرایهنشینها در محلههای گوناگون تهران آن روزگار چه اندازه بوده است. به استناد گزارشهای این پژوهش ارزشمند، بهعنوان نمونه در محله ارگ مبارک سلطانی، ٢١٩۵ صاحبخانه و ٨٢۴ اجارهنشین وجود داشته است.
پیدایش اجارهنشینی در ایران عصر قاجار چندان پیچیده نبوده و بیشتر در کمبود مسکن ریشه داشته است. منصوره اتحادیه در نوشتار «رشد و توسعه شهر تهران در دوره ناصری (۱۳۲۰-۱۲۶۹ه.ق)» در کتاب «اینجا طهران است» درباره زمینههای پیدایش و گسترش اجارهنشینی در تهران میانههای روزگار قاجار چنین روایت میکند: «کمبود مسکن در تهران، باعث میشد افراد مختلف، قسمتی از خانه خودشان را که احتمالا فقط یک اتاق بود، اجاره بدهند». او همچنین به استناد سفرنامه ادوارد پولاک- پزشک اتریشی دربار ناصرالدینشاه قاجار- مینویسد: «ثروتمندان مستاجر نداشتند و فقط غریبهها و کسانی که محلی نبودند، خانه دیگران را اجاره میکردند. بهنظر میرسد خارجیان نیز بسیاری اوقات خانه اجاره میکردند. بعضی از افراد تا ۱۰مستاجر داشتند و صاحبخانه با مستاجران خود، یک جا زندگی میکرد». این پژوهشگر و تاریخنگار بر پایه سندها و آمارهای تاریخی سال ۱۲۸۶قمری، همزمان با دوره ناصرالدین شاه قاجار، نمایی از وضعیت اجارهنشینی در محلههای گوناگون پایتخت را نشان میدهد؛ «در این تاریخ ۲۰درصد خانههای تهران مستاجر داشتند ولی در ارگ اکثرا مستاجر نداشتند. در چالمیدان، طبقه نوکر، بیشترین تعداد مستاجر(۲۳درصد) را داشت و در عودلاجان، رعایا با ۲۹درصد، بیشترین میزان مستاجر را داشتند. درصد مستاجر در محلات مختلف، از این قرار بود: عودلاجان ۲۴درصد، محله بازار ۹ درصد، سنگلج ۲۷درصد و چالمیدان ۲۰ درصد.»
سادگی و سازش؛ تأثیرگذار در اجارهبها
اجارهبها در بیشتر زمانها با توافق و همراهی صاحبخانه و مستاجر مشخص میشد زیرا به روایت جعفر شهری «مالک و مستاجر با هم دوست و رفیق و همزی و موافق بوده، با هم مدارا میکردند». سادگی در یافتن اتاق و خانه برای اجاره، همچنین سازش در تعیین اجارهبها، ویژگی مهم اجارهنشینی در یک سده گذشته به شمار میآمده است. نگرش اجارهنشینها به پدیده اجارهنشینی نیز نشاندهنده سبک و وضعیت ویژه این پدیده و مناسبات آنها با مالکان خانهها در روزگار گذشته بوده است؛ بدانگونه که در گذشته مستاجران، بیشتر تنها یک اتاق در خانهای اجاره میکردند و بسیار پیش میآمد یک خانه چندین خانوار مستاجر میداشت که همراه صاحبخانه در آن میزیستند. شهری در کتاب «طهران قدیم» در اینباره مینویسد: «مستاجر به دور کوچهها به راه افتاده و با سر به درون بردنها و گفتن (اتاق خالی دارین) جواب مالک را میشنید و درباره کرایه توافق کرده، مستاجر، اسباب کشیده، نقلمکان میکرد». اجارهبها بدینترتیب مسئلهای مهم نبود. منصوره اتحادیه و سعید روحی در کتاب «در محضر شیخ فضلالله نوری، اسناد حقوقی عهد ناصری» درباره اجارهبها در آن روزگار چنین نوشتهاند: «خانوادهها یک اتاق اجاره میکردند مانند ۲باب اتاق به مبلغ ۶هزار ریال که ماهی ۱۰شاهی بپردازد. از میزان مالالاجاره متوجه میشویم که قیمتها بسیار متنوع و متغیر بود، چنانچه اجاره ششدانگ عمارت اندرونی و بیرونی در محله قورخانه سنگلج ماهی ۳تومان و ۴ هزار و اجاره ششدانگ خانه دیگری در محله سنگلج بهمدت ۳ سال به مبلغ ۶۰تومان بود که ماهانه یکتومان و ۱۳شاهی پرداخت گردد».
دعوای مالک و مستاجر؛ کمشمار و کوتاه
اجارهنشینی نیز همچون بسیاری دیگر از زمینههای پیوند اجتماعی میان مردم، از اختلاف دور نبود. اما گستره و شمار اختلافها بر پایه مناسبات انسانی میان مالک و مستاجر، اندک و کمشمار بود. ادوارد پولاک در «سفرنامه پولاک؛ ایران و ایرانیان» در اینباره یادآور میشود: «هرگاه کسی سالیان متمادی در خانهای نشست، بیرون راندنش کار مشکلی میشود، حتی اگر مالالاجاره را نپرداخته باشد، زیرا وی در اثر سکونت طولانی حق مالکیت کسب کرده است. به همین دلیل موجر از تنظیم قرارداد اجاره بهمدت دراز پرهیز دارد». گزارشهای نظمیه تهران در دوره ناصرالدین شاه قاجار یکی از منابع درباره دعوای مالک و مستاجر بهشمار میآید. برپایه این گزارشها درمییابیم تخلیهنکردن ملک پس از پایان مدت اجاره یا نپرداختن اجارهخانه، موضوع بیشتر دعواها بوده است. بیشتر این دعواها و اختلافها اما با میانجیگری رئیس پلیس محله و آشتی پایان مییافت. یکی از گزارشهای نظمیه به تاریخ ۲۹ذیقعده ۱۳۰۳قمری از محله بازار، دعوای صاحبخانه و مستاجر را چنین روایت کرده است: «دیشب مشهدی حسین بقال، به رئیس [نظمیه] محله اظهار میدارد که ضعیفهای در خانه من اجارهنشین بود، ۸ هزار از بابت کرایه خانه باید بدهد. امروز بدون اطلاع از خانه من رفته است و اسباب خود را برده. رئیس محله فرستاد تحقیقات کرده، قرار میانه آنها میدهد که بقال رضایت نموده، میرود».
آداب مالک و مستأجر
خانه پر از دشمن باشد خالی نباشد
جعفر شهری درباره پدیده اجارهنشینی در یک سده گذشته تاریخ ایران بسیار روایت کرده است. جزئیاتی که او در وصف این پدیده آورده، بیشتر آنجا اهمیت مییابد که دریابیم او خود روزگاری اجارهنشین بوده و میتوانسته وضعیت اجارهنشینها و مناسباتشان با مالکان خانهها و اجارهدارها را دریابد؛ «به این گواه که در شروع زندگی خود این نگارنده یک اتاق ۱۵-۱۴ متری و یک صندوقخانه سر آن که ۷-۶ ذرع مساحت را دربر میگرفت و یک زیرزمین بزرگ را از روضهخوانی به نام شیخ قاسم ماهی ۱۲ قران اجاره کرده بودم.» او همچنین به آمار سرشماری تهران به سال ۱۳۰۱خورشیدی نیز اشاره میکند تا نشان دهد اجارهنشینی در تهرانِ آغاز سده چهاردهم خورشیدی رو به گسترش بوده است؛ «از ارقام ١٢۴٣٠٠ نفر که در خانههای شخصی ساکن بوده و ٧٢هزار نفر که اجارهنشین بودهاند معلوم میشود که کمتر از نصف جمعیت شهر را اجارهنشین و نصف زیادترش را صاحبخانهها تشکیل میدادهاند و باز این میرساند که برای بیش از نیمِ جمعیت شهر مسئله مسکن حل بوده و نیم کمتر آن بیخانه بودهاند.» خانهدارشدن در آن روزگار البته گویا رؤیا نبوده و واقعیتی در دسترس به شمار میآمده است.
نگارنده کتاب طهران قدیم یادآور میشود: «کسی که در آن دوره، یعنی اواخر قاجار و اوایل پهلوی اول میخواست خانهای بسازد برایش مانعی نداشت تا در همان اتاق خشت و گلی زیسته، از شر اجارهنشینی آسوده بشود […] پس اگر نیمِ کمتر جمعیت را اجارهنشینان تشکیل میدادند، نه از جهت فقدان و کمبود خانه و زمین و بلکه از آن خاطر بود که اجارهنشینی به مراتب آسودهتر میآمد». این روایتهای جعفر شهری از روزگار «اجارهنشینی، خوشنشینی» نشان میدهد که این شیوه زندگی نهتنها دغدغهای بزرگ برای جامعه ایران و پایتختنشینان نبوده که رهایی از پارهای دردسرهای صاحبخانگی به شمار میآمده است؛ «موضوع آن بود که اصولا اجارهنشینی شر و مزاحمتی نداشت تا خود را بخواهد از آن آسوده کند بلکه به مراتب هم از خانه شخصی داشتن برایش راحتتر بود. از اینکه دردسرهای دیگرش هم از مخارج تعمیر و خرابی و غیره و غیره از دوشاش برداشته شده بود […] هر کس به هر مبلغ و اجاره، خانه یا اتاق مورد نظر خود را در هر کجای شهر که میخواست میتوانست بهدست آورد، بدون آنکه مانعی سر راهش باشد. نه ودیعه و وثیقهای باید بپردازد و نه ضامن و سندی در میان آید و نه از جهت کثرت جمعیت و زیادی فرزند، منع و ممانعتی دیده، با مشکلی روبهرو باشد و کافی بود خانهای یافته یا دلالی به آن راهنماییاش نماید و با صاحبخانه روبهرو شده با توافق اجاره و قرار مدت آن را در اختیار آورد.»
بررسی پدیده اجارهنشینی و جزئیات پیوسته به آن، میتواند گوشههایی از روحیات و مناسبات زندگی اجتماعی مردمان گذشته را بازتاباند. پیوندها و مناسبات میان صاحبخانه و مستاجر- بر مبنای زیست روزمره جامعه در آن روزگار- در باورهای اخلاقی مردم ریشه داشت؛ «صاحبخانهها را این عقیده بود که سرپناه به کسی دادن علاوه بر عملی انسانی، ثواب اخروی را هم همراه میدارد و این اعتقاد دیگر که خانه پر از دشمن باشد خالی نباشد و چندان که اتاقی از خانهشان خالی شده بود به اول کسی که از آنها طلب کرده بود رضایت میدادند، بدون آنکه سوال و جوابی در میان آورند یا مطالبه پیشاجاره یا پول پیش و مانند آنی داشته باشند.»
جعفر شهری باز روایت میکند:
«نهتنها سرسایه بهکسی دادن جزو کارهای ثواب بود بلکه میگفتند اگر کسی خانهای خریده در اختیار کسی قرار دهد، حتی اگر اجاره آن را هم دریافت کند صواب دنیوی و اجر اخروی برای خود خریده است […] از اینرو اگر کسی خانهای داشت یکی دو اتاق آن را برای خود گزیده، بقیه را به اجاره واگذار مینمود و خانه بیمستاجر کمتر دیده میشد». این وضع ویژه در سبک اجارهنشینی در روزگار گذشته موجب میشد پیوند میان صاحبخانه و مستاجر، نه بر محور پول که بر مدار سازش و مناسبات انسانی باشد. جعفر شهری در اینباره مینویسد: «بر مبنای همین سازش و ملاحظهکاری و وظیفهشناسی هم که هر یک بر دگری دارای چه حقوقی بوده، در مقابل تا چه حد باید انتظار داشته باشند هم بود که بسا مستاجرینی که نهتنها سالها در خانهای سکونت داشتند بلکه در آن خانه عروس یا داماد شده، فرزندان آورده، آنها را عروس و داماد کرده، در همان خانه بدرود حیات میگفتند».
مهدی یساولی