بین خیابانهای مطهری و ملک محدودهای هست که هنوز هم به باغ صبا معروف است. البته باغ صبا در زمان خود محدودهای وسیعتر داشته و از کاخ قصر قجر (باغ موزه قصر) تا نزدیکیهای خیابان انقلاب را در برمیگرفت.
در زمان فتحعلی شاه قاجار باغ بزرگ این محدوده در اختیار فتحعلیخان صبای کاشی، شاعر دربار فتحعلی شاه قاجار بود. این ملک الشعرای درباری که در مثنوی و غزل و قصیده دست داشت ۲۴۰ هزار بیت شعر بر وزن شاهنامه در کتاب «شهنشاهنامه» درباره فتوحات ایران در جنگ با روسیه سرود.
در حالی که همه میدانستند در این جنگها بخش مهمی از خاک کشور به دست روسها افتاد. ناگفته نماند که از خانواده صبای کاشانی اسطورههای فرهنگی و ادبی مانند ملک الشعرای بهار و ابوالحسنخان صبا رشد پیدا کردند. باغ صبا هم مانند دیگر باغهای حوالی قصر قاجار از آب مازاد قناتهای مبارکآباد و مخلصآباد آبیاری میشد. ضمن اینکه این باغ در آن دوره قنات مخصوص خود را نیز داشت. بعد از فتحعلیخان صبا باغش تقسیم شد و سالها بعد حاج حسین ملک ۶۰هزارمترمربع آن را میخرد.
جالب اینکه بخشی از محدوده باغ صبا به باغ کاج معروف بود. باغ کاج باغ بزرگی با درختان کاج کهنسال بوده که در خیابان قدیم شمیران، مقابل ساختمان تیمسار سپهبد حاجی علی کیا قرار داشت. این باغ روزگاری متعلق به خاندان اعتماد مقدم یا همان حاج علیخان فراش باش، قاتل امیرکبیر بود و به مرور زمان، قطعه قطعه و فروخته شد. امروز هم از باغ صبا فقط نامی باقی مانده است.
نخستینها
میز جعفر کاتب
اوایل سال ۱۳۰۰ قمری، زمانی که در شمیران هیچ اثری از پستخانه، تلفن و وسایل ارتباطجمعی نبود فردی به نام میرزا «جعفر فرح بخش» معروف به «میز جعفر علاقهمند» زندگی میکرد که برای مردم نامه مینوشت و در ازای این کار دستمزد میگرفت.
او فردی باسواد، آشنا به علوم قرآنی و متدین بود و از بزرگان شمیران به شمار میرفت و مردم برایش احترام زیادی قائل بودند. خانواده میز جعفر هم فرهنگی بودند و خواهرش مکتبخانه داشت.
مغازه میز جعفر سمت شرقی بازار تجریش و کنار ورودی امامزاده صالح(ع) واقع بود. او در مغازهاش میز و صندلی نداشت. روزها روی زمین مینشست و در ازای دریافت چند شاهی برای مردم نامه مینوشت. آن زمان در شمیران اغلب رجال حضور داشتند و افراد باسواد زیاد بودند.
به همین دلیل بیشتر مراجعهکنندگان میز جعفر، کارگران فصلی و سربازان کاخ سعدآباد بودند. معروف بود که میز جعفر امین مردم است و محتوای دستخطها پیش او محفوظ میماند. البته کار میز جعفر فقط نامهنگاری نبود. چون مردم او را قبول داشتند گاهی با یک دستخط اختلافات و ناراحتیها بین اهالی شمیران حل میشد.
رسم طهرون
دندانکشی به دست استاد سلمانی
دندانها از اعضای حساس و آسیبپذیر بدن هستند که اغلب مورد بیمهری قرار میگیرند تا اینکه با اعلام درد ابراز موجودیت کنند. آیا تاکنون فکر کردهاید در زمانهای قدیم که خبری از داروهای بیحسی و قرصهای مسکن برای درمان و تسکین درد دندان وجود نداشت برای مداوای این درد از چه روشی استفاده میکردند؟ در گذشته نه چندان دور و نزدیک معمولاً کارهای دندانپزشک امروز را سلمانیها انجام میدادند.
«جعفر شهری» در جلد دوم کتاب «طهران قدیم» در اینباره نوشته است: «باید در دندانکشی دارای جرئت و جسارت و قوت قلب کافی و مچ دست قوی بوده باشند تا بتوانند فریاد و فغان و بیتابی و رد و منع و حتی دشنام و ناسزای مریض را تحمل کنند، تا بیرون کشیدن اعصاب از دست نگذارند و از همین جمله خصوصیات بود که استاد حاجی به شهرت رسیده و آوازه کسب کرده بود و در این فن مهارتش به آنجا رسیده بودکه دندانهای لق و نیمه لق را فقط با دستمالی که با دندان میگرفت و قوت انگشتان بیرون میکشید و تا چگونه دندانی باشد که برای آن کلبتین (ابزار بیرون کشیدن دندان) به کار ببرد.»
جالبترین بخش ماجرا شروع کار و نشستن بیمار روی صندلی یا نیمکت چوبی بود. شهری در ادامه با تعریف نحوه کار استاد حاجی توضیح میدهد: «صندلی دندانکشی تسمه چرمی از دو طرف آویخته داشت که برای این چنین دندانها آنها را از دو طرف بیمار رد کرده و در طرف دیگرش به پایه صندلی محکم مینمود و دستهایش را نیز مهار کرده، به این وسیله مانع حرکت و جنبوجوش میشد و بعد از آن سرش را همراه لنگی به زیر سری ثابت میکرد.
دیگر، نیمکت کنار دکانش بود که صاحب دندان را روی آن خوابانیده، دست و پاهایش را به پایههای آن محکم مینمود و دو نفر از اهل بازارچه را خبر کرده، یکی را روی سینه و یکی را روی پاهایش مینشاندند و سرش را خود در میان دوپا میگرفت.
این، برای دندانهایی بود که میخواستند از پایین درآورد.» بعد از آماده کردن بیمار نوبت کشیدن دندان بیمار میرسید که در بخش دیگری اشاره شده است: «اکنون کشیدن دندان شروع میشد که اگر لق بود و بعد از (پیله) بود و ورم و چرک و برآمدگی نداشت چنانچه که گفته شد آن را با دستمال گرفته، بیرون میآورد که زیادتر هم آن را بهصورت معاینه ملاحظه کند. سفت یا شل و قابل کندن و نکندن باشد بیرون میکشید. با این کیفیت که تا آخ نگفته آن را درآورده و کف دست میگذاشت.»
از دست رفتهها
آب انبار محله چال میدان
معصومه اصغری|خبرنگار:
تهران همیشه آب و هوایی خشک داشت. در فصلهایی که برف و بارانی در کار نبود کار هر روزه مردم این بود که با کوزهای روی کولشان جلدی به آبانبار بروند و با خنکای آب کوزه به خانه یا دکانشان برگردند. همه محلهها آبانبار نداشتند و خانهها و حجرههایی که در کنار این بناها ساخته میشد ارزش و بهای بیشتری داشتند.
آبانبار میرزا یکی از بزرگترین آبانبارهای بازار تهران به حساب میآمد که روزانه پاخور جمع زیادی از کاسبان و پادوها و اهل مسجد میشد. این آبانبار براساس نقشههای باقیمانده از تهران قدیم در جهت شرقی امامزاده سید اسماعیل(ع) قرار داشت و توسط میرزا موسی وزیر ساخته شده بود.
این بنا هزار و ۴۰۰مترمربع مساحت داشت و ۷ ستون ۵ متری آن را استوار نگه میداشت. سقف آبانبار طاق ضربی داشت و از ساروج پوشیده شده بود. برخی از مردم در سالهای بعد به دلیل مجاورت این آبانبار با امامزاده سید اسماعیل(ع) به آن آبانبار سید اسماعیل میگفتند. کاسبان سالخورده بازار تهران هنوز بادگیرهای چهارگانه آن را به خاطر میآورند. این آبانبار قدیمی در اواخر دوره پهلوی تخریب شد و اکنون قهوهخانهای سنتی در مکان آن فعالیت میکند.