اگر به عکسها و نوشتهها در تهران دوره قاجار دقت کنیم کمتر نشانی از زنان میبینیم. از اغذیهفروشیها تا معابر اصلی شهر، تفرجگاهها، مراکز ورزشی و مدارس و مناصب مهم و غیرمهم، مکتبها و… جای خالی زنان در کنار مردان برای داشتن زندگی بهتر خالی به نظر میرسد. جداییهای جنسیتی در شهر تهران که پایتخت دوره قاجار بود آنقدر شدت داشت که مردان و زنان حتی در پیادهرو هم دوشادوش هم حرکت نمیکردند. دور کردن زنان دوره قاجار از عرصههایی مثل سوادآموزی، ما را از شنیدن روایت آنها از تاریخ محروم کرده و به جز معدود شرح حالها و خاطرههایی از زنان دوره قاجار باقی نمانده است. شاید اگر عکسهای زنان دربار دوره قاجار نبود بخش مهمی از تاریخ، بیهیچ رد و خاطرهای از زنان در ذهن تهران باقی میماند. بانوانی که خاطرات درباریان و دولتمردان قاجار از آنها بهعنوان افرادی تأثیرگذار در تصمیمگیریها و شکلگیری جریانهای تاریخی یاد میکنند.
لالهزار و امیریه و شاهآباد عصرهای شلوغی داشتند و اغلب مردم برای خرید یا رفتن از نقطهای به نقطه دیگر شهر از این خیابانها تردد میکردند. به همین دلیل با شلوغ شدن خیابان، زنان باید از یک سمت خیابان و مردان از سوی دیگر حرکت میکردند. در این میان اگر زنی قصد رفتن به مغازه یا خانهای در سمت دیگر پیادهرو را داشت باید پاسبان را خبر و عرض خیابان را سریع طی میکرد و قبل از جلب هرگونه توجهی خود را به مقصد میرساند. مردان هم حق ورود به پیادهروهای زنانه را نداشتند. زنان و مردان در کالسکههای جداگانه مینشستند و حتی پدر، پسر، برادر و همسر هم حق حضور در کالسکه هیچ زنی را نداشتند. «کلارا کولیوررایس» گردشگر انگلیسی در کتاب «زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان» مینویسد: «آداب و رسوم در تهران قدیم اجازه نمیداد که مرد و زن در کنار یکدیگر و در انظار عمومی ظاهر شوند یا در کالسکه و تخت روان به سوی مقصد حرکت کنند. لذا هرکدام جداگانه با وسایل مخصوص، کالسکه یا قاطر و اسب به راه میافتادند. هنگامی که زن و مردی در کنار یکدیگر در کوچه و خیابان ظاهر میشوند همواره مرد در جلو گام برمیدارد و گاهی دیده میشود که با زن که پشت سر او حرکت میکند در حال گفتوگوست.» زنان در دوره قاجار حق نداشتند که در دستههای چند نفره در جادهها پیاده تردد کنند. هرچند گاهی تعدادی از آنها در چنین وضعی دیده میشدند که در حال رفتن به قبرستان بودند یا بقچهای لباس روی دوش یا سر خود گذاشته بودند و به طرف رودخانهها و نهرهای شهر میرفتند تا لباسها را بشویند.
جای زنها خالی
جداییهای جنسیتی در دوره قاجار، اغلب به محرومیت زنان از حضور در مکانهای عمومی و حتی فضاهای خصوصیتر در خانه برمیگشت. تا اوایل دوره پهلوی فعالیتهایی مثل تحصیل، تفریح، سفر و… در انحصار مردان بود و معدود زنی اقبال رسیدن به یکی از این موارد را داشت. سفرکاری مردانه بود و زنان مگر برای مهاجرت از شهری به شهری دیگر و در معدود مواردی برای سفرهای زیارتی همراه مردان نبودند.
«احمد پوراحمد» پژوهشگر در مقاله «فراغت زنان از قاجاریه تاکنون» قهوهخانهها، اغذیهفروشیها، تفرجگاهها و زورخانهها (فضاهای ورزشی) در دوره قاجار را فضاهایی مختص مردان میشمارد و مینویسد: «در این دوره مهمترین عرصههای فراغتی زنان در فضاهای خصوصی بوده و عرصههای عمومی در زمینه فضاهای فراغتی برای زنان محدودیتهای فراوان داشت.» در دوره قاجار اغلب دلمشغولیهای زنان برگزاری جلسههای قرآن و حدیث و روضهخوانی، آن هم در خانه و نه مساجد بود و تنها در ماههای محرم و صفر حین اجرای مراسمی مثل تعزیه و آیینهای عزاداری بخشی از تکیه یا مسجد به زنان اختصاص داده میشد. اندرونی بخشی از معماری خانههای دوره قاجار است که نامش به نام زنان گره خورده. حتی شخصیترین فضای شهری یعنی خانه هم در دوره قاجار به نوعی دچار جدایی جنسیتی بود و گردهماییهای کوچک زنان خانه در این بخش انجام میشد. در دوره قاجار رسم بر این بود که مردان از مهمانان مرد و زنان از مهمانان زن پذیرایی میکردند و این دو در اتاقهای جداگانهای از خانه میزبانی میشدند. کلون درها هم بخش دیگری از بار «مردانه» و «زنانه» کردن فضای شهر را بر دوش میکشیدند و زنان و مردان برای فراخواندن صاحبخانه، باید از کلونهای مخصوص خود استفاده میکردند.
روشنفکری جنسیت زده
«مکتب» یکی دیگر از فضاهای جنسیت زده تهران در دوره قاجار بود؛ طوری که همه معلمان مکتبخانه مرد بودند و کمتر دختری شانس ورود به مکتبخانه را داشت. اصولاً در آن دوره از تاریخ درس خواندن و سوادآموزی زنان و دختران نه تنها رسم نبود بلکه چندان خوشایند هم به نظر نمیآمد. معدود زنانی خواندن و نوشتن بلد بودند و همان اندک سواد را هم از معلمان سرخانه که برای آموزش آنها به خانه میآمدند یاد گرفته بودند. مردم دوره قاجار خاطرهنویسی زنان را موضوعی مکروه میدانستند و همین عامل باعث شده تا از آن دوره چندان خاطره و نوشتار روزانهای برجا نمانده باشد. حتی اغلب زنان حرمسرا در دوره ناصرالدینشاه که سواد خواندن و نوشتن داشتند این موضوع را از شاه پنهان میکردند. نگاه جنسیت زده دوره قاجار در تماملایههای جامعه به چشم میخورد تا جایی که کتابهایی با موضوع «تأدیب نسوان» به چاپ میرسید و حتی مردان تحصیلکرده هم اغلب به تمسخر زنان مشغول بودند. زن باسوادی مثل بیبی خانم استرآبادی هم که کتابی با عنوان «معایبالرجال» مینویسد در زمان نگارش اجازه چاپ پیدا نمیکند. تاجالسلطنه، دختر ناصرالدینشاه هم یکی از معدود زنان باسواد ایران در عصر قاجاریه است که کتاب خاطراتی از او به جا مانده.
عوارض خروج از شهر
«سیزده بهدر» از معدود فرصتهایی بود که در آن زنان تهران اجازه داشتند همراه مردان خود به تفرجگاهها و باغهای بیرون از شهر بروند. «یاکوب ادوارد پولاک» پزشک ناصرالدینشاه در سفرنامه خود به نکتهای از گردش زنان تهرانی در سیزده بهدر اشاره میکند: «همه بهخصوص زنان از دروازه شهر خارج میشوند و به باغها میروند. برای اینکه تا حدودی از هجوم زنان به خارج شهر جلوگیری شود به دستور کلانتر از هر زنی عوارض ناچیزی وصول میشود.» تهران و خیابانها و مغازههایش در این دوره دربست در اختیار مردانی قرار داشت که زنان را از هر فعالیت اجتماعی و حتی گردش در خیابان منع کرده بودند و در عوض نام ضعیفه و کمترین میگذاشتند.
مرضیه موسوی