“پایتخت ایران امروزه بیش از هر زمان دیگری از تهرانبودگی تهی است و خاطرات شهر در حال فراموش شدن است. همهٔ اینها یک زنگ خطر است، زنگ خطری که بیش از همیشه باید ما را به فکر وادارد و به تأمل مشغول کند.”
این بخشی از پیام محمد علی نجفی شهردار تهران است که به مناسبت روز تهران در اینستاگرام منتشر شده است.
در این پیام آمده است: “امروز درست ۱۱۰ سال از روزی میگذرد که در اولین دوره مجلس، از تهران به عنوان دارالخلافه نام برده شد و برای نخستین بار شهر تهران به صورت قانونی به عنوان پایتخت معرفی شد.”
“تهران در روزگار ما برخلاف تمام زرق و برقهای خود، شهری است با هویتی فراموش شده. خطری که تهرانِ ما را تهدید میکند، خالی شدن شهر از حافظهٔ تاریخی کهنش است؛ دیگر چندان نیستند آنهایی که تهران و روایتهایش را میشناسند و به کوچه باغهایش احترام میگذارند؛ پایتخت ایران امروزه بیش از هر زمان دیگری از ‘تهرانبودگی’ تهی است و خاطرات شهر در حال فراموش شدن است. همهٔ اینها یک زنگ خطر است، زنگ خطری که بیش از همیشه باید ما را به فکر وادارد و به تأمل مشغول کند.”
شهردار تهران از “تک تک شهروندان تهرانی” خواسته است “روز تهران را فرصتی برای اندیشیدن کنند؛ اندیشیدن به تهرانی که بود، تهرانی که هست و تهرانی که باید باشد.”
در همین حال از حسن هاشمی، رییس شورای شهر تهران سوال شده که چرا روز تهران اینقدر سوت و کور برگزار شده است. او پاسخ داد: “متاسفانه حتی خود من هم نمیدانستم امروز روز تهران است و هنگامی که آقای مسجدجامعی این موضوع را اعلام کرد از این موضوع آگاه شدم.”
“سال گذشته ۱۴ مهر به عنوان روز تهران معرفی شد و در تقویم جای گرفت که متاسفانه ما آن زمان درگیر انتخابات بودیم.”
تیر ماه سال گذشته شورای اسلامی شهر تهران چهاردهم مهرماه را به عنوان روز تهران معرفی کرد چرا که “بیش از ۲۰۰ سال از تعیین شهر تهران به عنوان پایتخت کشور میگذرد و طی این مدت تهران شاهد بسیاری از وقایع تاریخی بوده که کل کشور را تحت تاثیر قرار داده است.”
“شواهد تاریخی نشان میدهد در ۱۴ مهرماه سال ۱۲۸۶ هجری شمسی در اولین دوره مجلس شورای اسلامی ملی که بعد از مشروطیت تشکیل میشود، از شهر تهران به عنوان دارالخلافه نام برده میشود و برای اولین بار شهر تهران به صورت قانونی به عنوان پایتخت معرفی میشود.”
شورای شهر شهرداری تهران را موظف کرده که برای “اقدامات فرهنگی برای شناخت بیشتر و اعتلای نام تهران به عنوان امالقرای جهان اسلام اقدام کند.”
تهران پایتختی “غنی اما به شدت فقیر”
تهران پیش و بعد از اسلام در سایه شهر بزرگ و آباد ری بوده است هر چند تحقیقات باستان شناسی حاکی از مسکونی بودن این روستا در دو تا سه هزار سال قبل است. شواهد نشان می دهند پیش از اسلام مردم آن زرتشتی بودهاند.
با حمله مغولان و ویرانی ری، تهران برای اولین بار فرصت یافت تا از سایه این شهر به تدریج خارج شود.
بر اساس منابع تاریخی تهران حدود هفتصد سال پیش محلات مذهبی متفاوتی داشته و مثلا در حالی که اهالی دولاب سنی بودهاند، اهالی ونک و فرحزاد شیعه و زیدی بودهاند. در متون قدیمی، مردم تهران “سرسخت و یاغی ، باج نده و ستیزه جو” معرفی شدهاند.
همچنین در این متون آمده که “تهران دوازده محله دارد و اهل هر محله با محله دیگر در نزاعند و به سلطان وقت خراج نمیدهند.”
در آن زمان خانههای اهالی تهران زیر زمین بود و “راه عبور درهایی که به خانه ها میرسد ، در نهایت تاریکی و صعوبت عبور است، این کار را برای جلوگیری از تهاجم شبانه و غارت سپاهیان می کنند، هر گاه خانه ها چنین نمیبود ، کسی در آنجا باقی نمیماند.”
اما این روستا بتدریج محل توجه واقع میشد؛ شاه طهماسب اول پادشاه صفوی دستور داد به دور تهران بارویی بکشند، پایتخت او قزوین بود و چون غالبا به زیارت حضرت عبدالعظیم میآمد، میخواست در جوار حرم استراحتگاهی داشته باشد: “به عدد سورههای مبارکه قرآن مجید ۱۱۴ برج در این بارو بسازند و در هر برجی یک سوره از سورههای قرآن کریم را حک کنند.
همچنین به دستور شاه طهماسب صفوی ، برای تهران چهار دروازه ساختند که رو به چهار سوی دنیای پیرامون داشت، از شمال به میدان توپخانه و خیابان سپه، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت اسلامی (شاپور) محدود میشد. دور تا دور آن خندقی کندند و از خاکش، قلعه و برجهای آن را ساختند. چون خاک خندقها برای ساخت و ساز برج و بارو کفایت نمیکرد از دو محله شهر خاکبرداری کردند. از همان زمان این دو محل معروف شد به چالمیدان و چالحصار.”
وقتی اوضاع نابسامان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و فساد حکومتی و شورش افغانهای غلجایی باعث فروپاشی سلسله صفویه شد، افغانها به تهران حمله کردند. مردم تهران به سختی مقاومت کردند و تلفات سنگینی را به نیروهای اشرف افغان وارد کردند اما سرانجام تهران سقوط کرد. افغانها انتقام سختی از تهرانیها گرفتند و شهر را ویران کردند. تهران هر چند سقوط کرد اما اعتبار نظامیاش دو چندان شد و این از چشم هیچ منازعان قدرت دور نماند.
دوره صفوی دوره اصفهان بود و این شهر که حتی لقب نصف جهان گرفت مهمترین شهر ایران محسوب میشد. پس از سقوط صفویان و قتل نادرشاه که به قولی پایتختش بر پشت زین اسبش بود، کریم خان زند شیراز را پایتخت کرد و در آبادانی کوشید، در آن زمان شهرهای دیگر در سایه شیراز قرار گرفتند.
وقتی نفس کریم خان زند به شمار افتاد آقا محمد خان وقت را تلف نکرد، با چند تن از سران قاجاریه بیخبر از شیراز گریخت و به تاخت خود را به دهکده تهران رساند، دهکدهای که پایتخت جدید ایران شد؛ روز یکشنبه ۱۱ جمادی الثانی ۱۲۰۰ هجری قمری همزمان با عید نوروز آقا محمد خان قاجار به همان چنارستان شاه عباسی و خلوت خانه کریم خانی رفت تا تاج سلطنت ایران را بر سر گذارد. او تاج به سرگذاشت و تهران نیز از پس سه قرن حیات شهری، رخت پایتختی به تن کرد.
در آن زمان شهر حدود ۱۵ هزار نفر جمعیت داشت با باغهای وسیع پر از درخت میوه که از شمال به خیابانی که بعدها سپه نامیده شد، از مشرق به خیابان ناصرخسرو، از غرب به خیابان جلیلآباد و از جنوب به خیابان بوذرجمهری محدود میشد.
اما تاریخی که اکنون به عنوان مبدا پایتختی ایران انتخاب شده یک سال پس از صدور فرمان مشروطیت است و زمانی که اولین مجلس ایران شکل گرفت و تهران رسما به عنوان دارالخلافه انتخاب شد.
از آن زمان تهران مرکز تحولات سیاسی و اجتماعی بوده اما همانطور که شهردار تهران گفته است فاقد هویت است، بافت قدیمی آن از بین رفته و جایش را برجها و ساختمانهای بیقواره گرفته، هر روز خبر میرسد بناهای تاریخی شهر در معرض فروش و تخریب قرار دارند، بسیاری موقعیت جغرافیایی شهر را برای محیط زیست فاجعه میدانند و آلودگی و مشکلات شهری سالها است که بحث انتقال پایتخت را مطرح کرده است.
برای کشوری به این قدمت، تهران پایتختی به غایت جوان است با حدود دویست سال سابقه پایتختی اما این شهر نشانی از جوانی ندارد، شهر در تسخیر دود است و برج، نه کوچهباغی مانده نه صدای پرندهای، نه دماوندی دیده میشود نه صدای نهری که از کنار دیوارهای کاهگلی عبور میکند.
در قیاس با دو پایتخت سابق ایران، اصفهان و شیراز، که هنوز هم میتوانند هر کسی را مبهوت کنند، تهران، مرکز ثروت ایران، فقیر، نازیبا و بیهویت است.